دست هایت را

دستهایت را پر از شکوفه کن

دستهایت را ...

برای نوازش موهای پریشانم

در باد کم دارم

#رعنا_ابراهیمی_فرد

من یک شاهزاده ام

من یک شاهزاده ام
وقتی می توانم
جوابِ تمام بی احترامی هایت را بدهم
اما ترجیح می‌دهم سکوت کنم
من یک فیلسوف ام
وقتی می توانم
دروغ هایی را که می‌گویی رو کنم
اما ترجیح می‌دهم سکوت کنم
من یک جنگجوی شجاع هستم
وقتی زیرکانه زیر پاهایم را خالی میکنی
و من ترجیح می‌دهم خم به اَبرو نیاورم
و تو فکر کنی فاتح میدانی ...!
من قوی ترینم
وقتی تمام وجودت را بکار میگیری
تا مرا شکست دهی 
اما نمی توانی ...
و این " نتوانستن "
 تو را اسیر خود خواهد کرد
و تا آخر عمر هر روز ...
هزاران بار
هزاران بار شکست خواهی خورد

#رعنا_ابراهیمی_فرد

پ.ن
تو یک شاهزاده هستی
تو یک فیلسوفی
تو یک جنگجوی شجاع هستی
وقتی می توانی ...🌹

 

پسران جوانی بودند

پسران جوانی بودند

که بخاطر رسیدن به عشق اشان

در همهمه جنگ ایران و عراق

سربازی رفتند

 و در باتلاقی مردند

سربازانی که بعد از بازگشت به خانه

دست عشق اشان را در دست دیگری دیدند

پسرهایی که در کشیک شبانه پادگان

از سوز تنهایی خودکشی کردند

پسرهایی که از سربازی اجباری ترسیدند

و سرباز فراری شدند

دلهایشان سوز دارد

پسرانی که از این اجبار می لرزند

اما به جان می خرند

خود را به آب و آتش می زنند ؛

شاید عشق وطن 

شاید عشق دخترانی که

سالهاست منتظر مانده اند

رازها پشت پرده های بسیاری دارند

که عشق های پنهانی در آن جولان می دهند

#رعنا_ابراهیمی_فرد

 

 

یک روز باید

یک روز باید فرار کرد

به جنگل رها شده در خاطره

به روزهای بی بازگشت تاریخ

به عمق دوست داشتن های ساده قدیمی

به روز های دور 

تنها چیزی که می خواهد

یک پای پیاده ...

در پله های مخفی شده ی قلبمان است

#رعنا_ابراهیمی_فرد

مادران

فرشته ها فقط در افسانه ها نیستند

همین جا هستند

همین حوالی... 

در خانه هایمان... 

کنار غمخانه های دلمان 

که هر وقت گرفت به دنبال آغوش گرم او گشتیم

هر وقت شکست

پشت دعاهایش خودمان را پنهان کردیم

هر وقت اشکی از چشمانمان ریخت

کاسه ای شد برای جمع کردنش

و دستهایش همیشه بوی دعای سر سجاده را می داد

مادران فرشته های بی بال و پری هستند

که در همین حوالی اند

#رعنا_ابراهیمی_فرد

گرم‌ترین خاطرات کودکی

گرم‌ترین 

خاطرات کودکیِ زمستانت چیست

گرم ترین نگاه هایی که 

دستهای سردت را

با های نفس اش زنده می کرد

گرم ترین بخاری که برایت روشن شد

و گرم‌ترین دوستت دارم هایی که

تو را رشد داد

تا بفهمی دوست داشتن لازمه زندگیست

و دوست داشته شدن

زمستان سرد خاطرات را

یک شبه گرم میکند

#رعنا_ابراهیمی_فرد 

بیا باهم زیر برفها قدم بزنیم

بیا باهم

زیر برفها قدم بزنیم

من دستانم را چتری سازم زیر آسمان

و تو گلستانت آغاز شود 

#رعنا_ابراهیمی_فرد

کاری میشه کرد

کاری میشه کرد !
برای تمام دردها کاری میشه کرد ؛
کافیه خودت و بزنی به معروفترین کوچه
کوچه علی چپ
خودت و بسپاری به دست فراموشی
فراموش کن اوضاع خوب نیست
و درد گلویت را می‌فشارد
سعی کن مدتی آلزایمر بگیری
آسودگی بعد آلزایمر دیدن دارد
خودت و بزن به جلگه الکی خوشها
بالا خونه ات و یک مدت 
اجاره بده به دیونه ها
دیدی یه آدمایی زیاد می‌خندن ؛
با صدای بلند
که گاهی صدای بلندشون آزارت میده
اینها همونا هستن
که خسته شدن از بودن های تکراری
درد و غم های شبانه اشون
 روانشناسان به این خنده ها میگن هیستریک
بقیه میگن جلف ،دیونه ،سبک سر
میگن طرف بالا خونه اشو اجاره داده
فکر بدی هم نیست !
تو هم میتونی اجاره بدی ...
الان اجاره خونه ها هم گرون شده
شاید از اجاره بالا خونه بتونی
نون شب در بیاری و شرمنده عزیزانت نشی

#رعنا_ابراهیمی_فرد
#تیکه_سنگین

#مشکلات_اجتماعی
#مشکلات_اقتصادی
#مشکلات_فرهنگی
#مشکلات_مردم
#فقر
#گرانی
#درد

 

پ.ن

واقعا دیگه مشکلات جامعه اونقدر زیاد شده که کمتر کسی حس خوشحالی داره شایدم هیچ کس خوشحال نیست

همه چیز هم انداخته شده گردن تحریم و خون مردم به شیشه گرفته شده 

مهم ترین عامل هم انتخاب نادرست مسئولین هست

و تصمیم گیریهای غلط

که یک نمونه اش هم بورس کشوره

که خیلیا رو به خاک سیاه نشوند و از اعتماد مردم سواستفاده شد .

به امید روزهای بهتر ...

دنجی می خواهم

دنجی می خواهم 

که از هیاهوی شلوغ شهر

دور باشد

قلب و ذهنم را پهن کنم

زیر نور آفتاب

که نم اش کشیده شود

دنجی ...

که از هفت دولت آزاد باشد

 

رعنا ابراهیمی‌ فرد

صبر ایوب ها

صبر هیچ کس را به امتحان نکشید

صبر ایوب ها هم در یک شب تمام می شود

آدم صبور هم روزی می رود

روزی از تمام داشته هایش دست می کشد

و میل سفر می‌کند

سفری که خودش باشد و دلش

خودش باشد و فریادش

خودش باشد و گودالی از تهی ها

که خود را در آنجا غرق کند

صبر ایوب ها هم روزی تمام می شود

 

رعنا ابراهیمی فرد