وبلاگ رسمی رعنا ابراهیمی فرد (رعناابرا)

دروغ باد ما را ، هر حقیقتی که با آن خنده ای نکرده ایم 🌱

وبلاگ رسمی رعنا ابراهیمی فرد (رعناابرا)

دروغ باد ما را ، هر حقیقتی که با آن خنده ای نکرده ایم 🌱

وبلاگ رسمی رعنا ابراهیمی فرد (رعناابرا)

محتوایت این سایت متعلق به
رعناابراهیمی فرد(رعناابرا)☆
شاعر،ترانه سرا
و نویسنده معاصر می باشد
تمامی آثار در کتابخانه ملی ثبت شده است
حق چاپ محفوظ می باشد
هر گونه کپی برداری پیگرد قانونی دارد%
انتشار مطالب با ذکر منبع بلامانع است
استفاده از متون و اشعار ، بدون تغییر
و با ذکر نام نویسنده جایز است

۹ مطلب در آذر ۱۴۰۰ ثبت شده است

۲۳
آذر

یلدا با مهر و محبت یلداست

با دوست داشتن ...

عشق ...

علاقه ...

عاطفه...

با دستهای اناری مادرم

با خاطره های شیرین پدرم

یلدا بهانه ای ست برای از تو گفتن

#رعنا_ابراهیمی_فرد 

۲۳
آذر

بگذار کوچه پس کوچه های عاشق پاییز هم بدانند

من مثل هیچ کس نیستم 

من پائیز و زمستان و بهار و تابستان را به سبک خودم دوست دارم

من مثل هیچ کس نیستم

من خودم هستم با تمام علایق ام که مختص به من هستند

 من خودم هستم با سلیقه های شخصی ام 

با تصمیم های ریز و درشتی ...

که امضایم پایشان نشسته است

از من انتظار بیجا نداشته باش

از من تغییرهای رنگارنگ که هویتم را زیر سوال ببرد نداشته باش

من خودم هستم با تمام اشتباهاتم

موفقیت هایم ...

 من خودم هستم با تمام پله های ریز و درشتی ..

 که با پاهای مصمم ام از رویش گذشته ام 

قدم هایم بوی خاصی می‌دهد

نه عطری زده ام نه گلی پرپر کرده ام

قدم هایم بوی منیت هایم را می دهد

من نمی توانم تورا متقاعد کنم

مرا همان طور که هستم دوست داشته باشی !

اما به شدت می توانم خودم را

همانگونه که هستم دوست داشته باشم

#رعنا_ابراهیمی_فرد

۲۱
آذر

نامش عشق است 
وقتی با کسی...
بی نیاز از هر چیز دیگر 
خوشحال و هیجان زده میشوی

#رعنا_ابراهیمی_فرد 

 

۱۸
آذر

خداحافظ پاییز 
ممنونم که رنگهای سرخ و زیبا را 
در برگهای درختان به ما هدیه دادی
و خش خش برگها را برای آرامشی دوباره
زیر پاهایمان فرش کردی
خداحافظ پاییز ...

#رعنا_ابراهیمی_فرد

۱۸
آذر

سلام ...

و وقت بخیر به تمام بزرگوارانی که خواننده دست نوشته های بنده هستند

و سپاس از ‌ دوستانی که به متون و اشعار بنده ارادت دارند🌹

برخی از بزرگواران دست به قلم ،تمایل به استفاده از متون و اشعار بنده در کتاب و ....

دارند و کسب اجازه می‌کنند

خواستم همین جا جواب همه زیبااندیشان را داده باشم

در مقام اول:باعث خوشحالی بنده می باشد که متون و اشعارم توانسته خواننده های خوبی مثل شما را مجذوب خودش کند

مقام دوم: استفاده از متون ها و اشعار بنده زمانی بلامانع است

که بدون تغییر و با ذکر نام نویسنده در توضیحات کتاب باشد

🌹سپاس از همراهی سبزتان🌹

رعنا ابراهیمی فرد

 

 

۱۶
آذر

هر چند یکبار کودک درون خود را رها ‌کنیم

بفرستیم به پیاده روی در جنگلی که خانه ای روی درخت ساخته اند

مثل خانواده دکتر ارنست

بچه بودم چقدر دوست داشتم منم خانه ای روی درخت داشته باشم

بروم داخلش کتاب بخوانم و از زاویه های مختلف گوشه و کنار جنگل را دید بزنم

یادم می آید روزی که دانش آموز ابتدایی بودم و امتحان تاریخ داشتم

رفتم کل کتاب را روی درخت توتی که در حیاط داشتیم نشستم و درسها را ازبر کردم درخت چند شاخه بود و وسطش جای مناسبی برای نشستن داشت 

درس می‌خواندم و هرازگاهی توتی میل میکردم و صدای پرندگان که روی شاخ و برگ درخت می خواندد را گوش میدادم

امتحانم را خوب پس دادم و همنشینی با درخت توت را هرگز فراموش نکردم

وقتی آدم از انجام دادن عملی لذت میبره خاطره اش سال‌های سال تو ذهنش باقی میمونه

و مرورش باعث ترشح هورمونی بنام سروتونین در مغز میشه که روحیه خوبی در آدم ایجاد میکنه که باعث میشه زندگی دوس داشتنی تر بشه

من همیشه پایه کودک درونم هستم

شاید الان هم درخت بزرگی باشد که شاخ و برگهایش جای مناسبی برای نشستن داشته باشد

بروم و بنشینم کتابی ،شعری ، متنی بخوانم و یا به دور دستها بنگرم و خاطره های خوب زندگی ام را مرور کنم

کودک درون خود را تنها نگذاریم

#رعنا_ابراهیمی_فرد

۱۶
آذر

کم آوردن بزرگترین فاجعه تاریخ است

ای کاش کلمه ی سحر آسایی بود

نجات می‌داد همه را ...

از درون خستگی های جنون آورشان

کاش در پس پرده ی جهان هرکسی معجزه ای رخ می‌داد

سیلی می آمد و می برد غم و غصه هاشان را

کاش صدای مهربانی برایشان لالایی می خواند

شب را آرام می‌خوابیدند

و صبح با لبخند رضایت بیدار می‌شدند

فاجعه آنجاست که محتاج بودنت باشند

و تو کم آوری بین زخم های کاری ات

و نتوانی آن طور که باید ادامه دهی زندگی را

کاش ...

هیچ وقت ‌...

هیچ کس ...

هیچ کجای جهان کم نمی آورد ...

و پای رفتنش به جفت کردن کفش هایش نمی رسید

#رعنا_ابراهیمی_فرد

 

۰۸
آذر

من بدترین اتقاق ممکن را ...

در راه راهِ پیچک های سردرگم زندگی دیدم

فریاد در یک شب ...

مفهوم خود را از دست داد 

سکوت در کالبدی پیچیده 

در اعماق قلبم یک شبه خفت 

من بدترین اتفاق ممکن را

با دستهای جوانی ام کاشتم

و مفهوم ، در یک روز به وقت اذان ظهر

به اندازه صفر درجه ی خود رسید

#رعنا_ابراهیمی_فرد

 

۰۶
آذر

و اما آذر ...

پر شانس ترین ...

خوش بین و مثبت اندیش ترین

ماه فصل پائیز 

با قدم هایی آهسته و طولانی تر از مهر و آبان

روی پله های خوش آمد گویی زمستان قدم می زند

آذر دانه های انار را از شنبه تا جمعه

از صبح تا شب ...

در دامن آخرین ماه فصل جمع می‌کند

تا آهسته و پیوسته آخرین شب پائیز را 

یادآوری جشنی باشد

برای دلهایی که حضوری گرم ...

در دل مشترک پائیز و زمستان را دوست دارند

#رعنا_ابراهیمی_فرد