محتوایت این سایت متعلق به رعناابراهیمی فرد(رعناابرا)☆ شاعر،ترانه سرا و نویسنده معاصر می باشد تمامی آثار در کتابخانه ملی ثبت شده است حق چاپ محفوظ می باشد هر گونه کپی برداری پیگرد قانونی دارد% انتشار مطالب با ذکر منبع بلامانع است استفاده از متون و اشعار ، بدون تغییر و با ذکر نام نویسنده جایز است
نوشیدنی در دست و تکه کاغذی که نامش روزنامه است در گوشه ای ... منتظر مقصد ایستاده است نگاهش نامعلوم است حرفهایش ناتمام ... رازهایش را بلکه روزی ... در پیراهن مردانه ای گم کرده است
به زن بودنم نگاه نکن گاه عقابی هستم ... که دنیای مردانه ، زیر بالهایم قصه ای بیش نیست به زن بودنم نگاه نکن گاه کوهی هستم ... که ریزش سنگ ریزه هایش امکان پذیر نیست به زن بودنم نگاه نکن گاه قدیسی هستم ... که شکست برایم دروغی بیش نیست و من روزی ... در میان اوج ها فریاد خواهم زد شکست دروغ بزرگی ست
هر سنی زیبایی خودش را دارد تو همانقدر زیبایی که در بیست سالگی ات همانقدر که در سی سالگی ات و همانقدر زیبایی که تازه چشم گشوده بودی! نگران پیری ات نباش قلب پاکی که داشته باشی در هر ده ای دو باره متولد میشوی!
چگونه مرا اینگونه عاشقم کردی که گاه خود را فراموش میکنم ریشه دار قلبم شده ای هر چند که شاخه هایت را جدا کنند دوباره جوانه میزنی ریتم قلبم را عوض میکنی و هیچ گاه ریشه کن نمی شوی با تو ... بی نیاز از هر چیز دیگر هیجان زده و خوشحالم ... نام این خوشحالی عشق است عشق ... خوب میدانم ...